به گزارش مجله خبری نگار،این رشته همچنین شرایط روحی افراد را در تمام طول عمر، مراحل رشد و آشکارسازی یا بروز آنها، و نیز روشهای درمانی را که برای مداوای تظاهرات مختلف بیماری موثر واقع میشود، بررسی میکند. تعیین وضعیت سلامت روانی به وسیله راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) هدایت میشود؛ DSM معیارهایی را که باید در اختیار متخصصان بهداشت روان قرار گیرد تا به تشخیص خاصی برسند، شناسایی میکند.
کارل جاسپرز با بنیاد این زمینه به عنوان یک رشته علمی در سال ۱۹۱۳ به آن اعتبار بخشید. در واقع متخصصانی که مفاهیم موجود در این رشته را مطالعه میکنند، عمدتا روانپزشکان و روانشناسان بالینی هستند. این متخصصان بهداشت روان، به شیوههای مختلف کار خود را انجام میدهند. آنها ممکن است بر روی درمان بیماران مبتلا به انواع بیماریهای روحی متمرکز شوند، و یا آنها ممکن است روشی تحقیقاتی را به منظور تشریح و تشخیص علل، گسترش و شیوهای که در یک چنین شرایطی میتواند خود را در زندگی افراد ظاهر سازد، در نظر بگیرند. برخی نیز ممکن است هر دو روش درمان و تحقیق را انجام دهند.
هنگامی که پای تشخیص به میان میآید، چهار ریشه یا ناهنجاری در نظر گرفته میشوند. این تمها به عنوان “The Four D’s” شناخته میشوند. آنها شامل کج رفتاری، پریشانی، خشم، و اختلال عملکرد هستند. این چهار معیار، مفهوم نابهنجار یا غیرطبیعی را تعریف میکند.
انحراف یا کج رفتاری به آن دسته از رفتار ها، افکار و احساساتی برمی گردد که در یک جامعه یا گروه غیر قابل قبول است. پریشانی، احساساسات منفی است که فردی در پاسخ به اختلال خود دارد. اختلال عملکرد، شامل هر چیزی است که موجب بروز رفتاری میشود که فرد را از انجام کارهای روزانه مورد نیاز برای زندگی به یک شیوهای سازنده، ناتوان میکند؛ و بالاخره خشم اشاره به نوعی رفتار دارد که نشان دهنده وجود یک بیماری روحی است.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی یا DSM، شرکت کنندگان در تشخیص را در مورد شناسایی و درمان اختلالات روانی راهنمایی میکند. برای اینکه چیزی به نام یک اختلال درنظر گرفته شود، یک مشکل باید در فردی اتفاق بیفتد و این اتفاق باید چیزی باشد که فرد نمیتواند آن راکنترل کند. اختلالات متعددی در این راهنما موجود است. برخی از رایجترین این موارد شامل موارد زیر است:
اختلالات خلقی که شامل هر دو دورههای مانیک و افسردگی است.
یک اختلال خلقی که با کمبود انرژی، کاهش خلق و خوی، از دست دادن انگیزه و داشتن افکاری برای خودکشی شناسایی میشود.
وجود صفاتی از قبیل روابط ناپایدار، افکار پارانوئیدی، بی ثباتی عاطفی و ظهور شدید خشم.
تصورات دگرگون شده از واقعیت، توهم و افکار خیالی در این اختلال مشاهده شده است.
واکنشهای بیش از حد به احساس خطر را شامل میشود.
این فهرست جامع نیست، اما نمونهای از شرایط و علائم آنها را که میتواند در DSM یافت شود، نشان میدهد. آسیب شناسی روانی، یک مطالعه گسترده و جامع از چگونگی تشخیص اختلالات سلامت روان است که توسط متخصصان درمیان افراد شناسایی شده است.
منبع:اینفو